سی وهشت ماهگی ناز دخمل
سلام سلام نانازیه مامان عروسک خوشگل من سی و هشت ماهگیت مبارک نفس عزیزم بیست و یکم دی که ماهگردت بود و بیست دوم هم تولد مامانی بود, ماهم دوشنبه بیست ویکم شب تولد مامانی یه مهمونی,عصرونه زنونگی خونه مامانی با حضور,دوستهای مامانی گرفتیم و ی کیک کوچولو هم گرفتیم و بعد,از صرف عصرونه حسابی نانای کردیم و جشن گرفتیم و کلی خوش,گذشت عزیز دلم . این روزها حس میکنم که یجورایی تنهایی,و نیاز داری که همبازی داشته باشی .بخاطر همین تصمیم دارم که یفرستمت مهد,البته هنوز,تصمیم قطعی نیست و یجورایی تردید دارم . از طرف دیگر هم هر چقدر هم که من تو خونه باهات بازی میکنم بازم حس میکنم که نیازت برطرف نمیشه...